نمیدونم

ساخت وبلاگ
خدا قربونت برم یعنی تا آخر رمضان اینجوری خنک باشه هوا چه شود

دیروز شب که از مسجد برگشتم دیدم پدر و مادر نشستن من اولین نفری بود که آمدم خونه اون شب یعنی سه نفری بودیم

که یهو مادر بدون هیچ مقدمه ای رو کرد به منو گفت ازفنداک من از دختر فلانی خوشم میاد چطوره اونم بگیرم برات من هنگ کرده بودم که پدر گفت چه عیبی داره خیلی هم خوبه

من گفتم حالا اون دوتا برادر بزرگتر از من موندن من چرا گفت دخترو به اونا نمیدن اونا بزرگترن ولی تو سنت کنه

من که دیگه مونده بودم دیدم هوا پسه زدم به شوخی گفتم چه اشکالی داره بگیر 

گفت الان میگم اون موقع نگی نگفتی

آقا چشمتون روز بد نبینه

یه نمیدونمی گفتم و ساکت موندم تمام

 

در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نمیدونم,نمیدونم چی سرچ کنم,نمیدونم دلم دیوونه کیست,نمیدونم چمه,نمیدونم چی میخوام,نمیدونم چیکار کنم,نمیدونم باردارم یا نه,نمیدونم چرا کامران هومن,نمیدونم تو تنهاییت 25باند, نویسنده : hn71o بازدید : 209 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 21:46