از حق بریدند و به باطل گرویدند

ساخت وبلاگ

مردان خدا پردهٔ پندار دریدند                  یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند

هر دست که دادند از آن دست گرفتند     هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند

یک طایفه را بهر مکافات سرشتند           یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند

یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند    یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند

جمعی به در پیر خرابات خرابند               قومی به بر شیخ مناجات مریدند

یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد       یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند

فریاد که در رهگذر آدم خاکی    بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند

همت طلب از باطن پیران سحرخیز   زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند

زنهار مزن دست به دامان گروهی    کز حق ب مربوط به بریدند حرف و به مربوط به باطل حرف مربوط به گرویدند حرف

چون خلق درآیند به بازار حقیقت     ترسم نفروشند متاعی که خریدند

کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است   کاین جامه به اندازهٔ هر کس ن مربوط به بریدند حرف

مرغان نظرباز سبک‌سیر فروغی          از دام گه خاک بر افلاک پریدند

 

در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hn71o بازدید : 137 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 20:13