کارت بهداشت

روزاهای اول که رفتیم یگان به عنوان مقسم غذا من و سعید را انتخاب کردن و فرستادن تا از بهداری پادگان کارت بهداشت بگیریم واسه کارت گرفتن فرستادن شهر برای ازمایش باسعید رفتیم واسه ازمایش با جنگ و جدا با طرف که دیر امدین نمیشه و بابا ما سربازیم و مرخصی نمیدن و فلان وبهمان راضی شد تا ازمایش بگیره دوتا ظرف کوچولو داد باسعید یکی یکی از ادرار پر کردیم و رفتیمگفت فردا بیاین واسه جواب فردا سعید نگهبان بود من امدم برگه ها  رو که دادم گفت اشتباه ازمایش دادین با ازمایش مدفوع میدادین گفتم شما دیروز گفتین ادرار امروز مدفوع شد  

اقا نشد و گفتم باشه فقط دوستم نیومده  

یه خانمی بود گفت ظرف بده کار سرکار رو راه بنداز منم همینجوری مبهوت حالا ظرف سعید رو چیکار کنم مدفوع از کجا بیارم همینجوری مبهوت بودم که دوتا ظرف دادن دستم و گفتم باشه الان سعید هم میاد ... 

رفتم سرویس و با زور و زور ظرف ها رو پر کردم هم مال خودمه هم مال سعید رو یواش جیم زدم رفتم گفتم ساعت چند اماده میشه خخخخخخخ گفت ساعت 1یک رفتم جواب های عین هم رو تحویل گرفتم رفتم..

در گذر روزهای من...