در گذر روزهای من

متن مرتبط با «اعتراف می کنم طنز» در سایت در گذر روزهای من نوشته شده است

ازدواج میکنم

  • تو جریان جر و بحث های پدر و مادر پدر باز اعصابش خورد شد و گفت شیطونه میگه برو یه زن دیگه بگیرمیگم حالا چرا وقتی ما سه تاییم بحثتون میشه من نباشم خوش و خرمین یه زره هم فکر اینو نکنین که میون بحث شما میون داری میکنما اصلا بعد برگشتم به پدرم میگم والا اونایی که باس ازدواج کنن (اشاره به خودم و داداش های غایب )نمیتونن کسی بهشون زن نمیده اونوقت شما فکر کردی خیال کردی یه حقوق بازنشستگی داری فکر میکنی نه پدرم چنین چیزی نیست دیگه گذشت اون زمون بخوانید, ...ادامه مطلب

  • این روزگار عجب می گذرد

  • دوست دارم خاطراتی که ازرده خاطر میکند خاطرم  راچون یاد تو می درخشد در خاطرم-----------------------------------------------من تنها با نظر گذاشتن شما خوشحال میشمدوستان فقط نظر میدین ادرس هم بزارین به جون اون سرچه های تو حیاطموناگه به دردتون خورد کپی کنیناهل شوخی و مزاحم حالا حالا ها هم ناراحت نمیشم بابت حرف های شماهر چیزی هم که مبهم بود میتونی بپرسی تو اولین فرصت جواب میدم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خدا که می دانست..

  • ﮔﻠﻮﻟﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ،ﺗﻔﻨﮓ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺖ،ﺷﮑﺎﺭﭼﯽ هم ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ،ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻮﺟﻪﻫﺎﯾﺶ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺒﺮﺩ ... ؛ﺧﺪﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ !....ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ؟ !!! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • رفتی و با تو رفت مرا شادی و امید

  • نگه دگر بسوي من چه ميكني؟چو در بر رقيب من نشسته ايبه حيرتم كه بعد از ان فريبهاتو هم پي فريب من نشسته ايبه چشم خويش ديدم ان شب اي خداكه جام خود به جام ديگري زديچو فال حافظ ان ميانه باز شدتو فال خود به نام ديگري زديبرو...برو...بسوي او ، مرا چه غمتو افتابي...او زمين...من اسمانبر او بتاب ز انكه من نشسته امبه ناز روي شانه ي ستارگانبر او بتاب زانكه گريه ميكنددر اين ميانه قلب من به حال اوكمال عشق باشد اين گذشتهادل تو مال من ، تن تو مال اوتو كه مرا به پرده ها كشيده ايچگونه ره نبرده اي به راز من ؟گذشتم از تن تو ز انكه در جهانتني نبود مقصد نياز مناگر بسويت اين چنين دويده امبه عشق عاشقم نه بر وصال توبه ظلمت شبان بي فروغ منخيال عشق خوشتر از خيال توكنون كه در كنار او نشسته ايتو و شراب و دولت وصال او!گذشته رفت و ان فسانه كهنه شدتن تو ماند و عشق بي زوال او! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تو را یاد می کنم

  • دوست دارم خاطراتی که ازرده خاطر میکند خاطرم  راچون یاد تو می درخشد در خاطرم-----------------------------------------------من تنها با نظر گذاشتن شما خوشحال میشمدوستان فقط نظر میدین ادرس هم بزارین به جون اون سرچه های تو حیاطموناگه به دردتون خورد کپی کنیناهل شوخی و مزاحم حالا حالا ها هم ناراحت نمیشم بابت حرف های شماهر چیزی هم که مبهم بود میتونی بپرسی تو اولین فرصت جواب میدم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • آینه ها میگن افسردگی دارم

  • دوست دارم خاطراتی که ازرده خاطر میکند خاطرم  راچون یاد تو می درخشد در خاطرم-----------------------------------------------من تنها با نظر گذاشتن شما خوشحال میشمدوستان فقط نظر میدین ادرس هم بزارین به جون اون سرچه های تو حیاطموناگه به دردتون خورد کپی کنیناهل شوخی و مزاحم حالا حالا ها هم ناراحت نمیشم بابت حرف های شماهر چیزی هم که مبهم بود میتونی بپرسی تو اولین فرصت جواب میدم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • عنوانم نمیاد

  • تو این گرفتاری های اسفندقالب وبلاگ هم از این ور پریده حوصله ندارم برا قالب جدیدعروسی خواهر زاده زهرمار شد برامون منی که چند رو زوتر رفته بودم صبح روز عروسی پدر مریض شد و تا اخر شب دنبال دکتر و مطب بودم روز دوم عروسی هم داداش بزرگه مریض شد و به خاطر همین سریع جمع کردیم و برگشتیم حال پدر چندان تفاوتی نکرده و بدتر شده یه طرف صورتش کلا فلج شده25 اسفند تولد داداش کوچیه بود من و داداش بزرگه م بدون هماهنگی دوتا مون کیک سفارش داده بودیمبه داداش کوچیکه میگم تا حالا دوتا کیک تو تولدت دیده بودی ؟؟؟؟قرار داد کاری هم موکل شده به سه ماه بعد در واقع این سه ماه رو ازمایشی کار میکنیم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مادر باز میخواد

  • مادر باز میخواد لذتی که تو خوردن سیب زمینی سرخ شده و پاستیل و خوراکی های این بچه کوچیک ها هست تو هیچ چیزی نیست بخصوص سیب زمینی که تموم میشه بشقاب رو میدی دستش میگی برو دوباره بگیر بیار, ...ادامه مطلب

  • زبون در میاره

  • حالا من به دختر بچه همسایه یه زبون درآوردمهی میره میاد تا منو میبینه زبون درمیاره شانس نداریم که, ...ادامه مطلب

  • روز های که به بطالت میگذرد

  • طی شد این عمر تو دانی به چه سان؟ پوچ و بس تند چنان باد دمان همه تقصیر من است این و خودم می دانم که نکردم فکری، که تأمّل ننمودم روزی، ساعتی یا آنی که چه سان می گذرد عمر گران؟ کودکی رفت به بازی،بفراغت،ب, ...ادامه مطلب

  • خلاص میشم

  • خدا کی از این حرف های مسخره تموم مربوط به میشم حرف   پادگان هر کوفتی بود از این حرف ها خبری نبود یه دوسالی گوشم اروم بود  دیابت مادر از همین حرف هاست که بیشتر استرس و اضطراب داره خدا تمومش کن , ...ادامه مطلب

  • دیگه اون ادم سابق نمیشم

  • روزهای گذشته خیلی بهتر میتونستم بنویسم نمیدونم دیگه چم شده حتی سراغ اون دفتر های که نوشتم هم نمی رم حتی واسه خوندنشون  هر چه قدر روزها میگذره من دیگه اون ادم سابق نمیشم   , ...ادامه مطلب

  • خندم میگیره

  • دیگه خودمم خندم میگیره در مورد این موضوع حرف بزنم یکی نیست بگه آخه داداش من تو عاشق نشدی  عشق در یک نگاه تو دانشگاه یا خیابون بخورین به هم کتاباتون بریزه تو شرکتتون تو فامیل  والا دیگه من نمیدونم دیگه, ...ادامه مطلب

  • اعتراف می کنم

  • خدایا اشتباه کردم  خدایا ببخش  خدایا من واقعا عمق فاجعه را تا این حد نمی دانستم من .کسی از کلمه (والا)خبری نداشت همش کار من بود هی تو آخر نظرات و نوشته والا فرستادم  حالا هر نظری متنی میبینم آخرش همین کلمه هست  یعنی همه گناه ها کردن منه که این کلمه رو رواج دادم خدایا توبه توبه,اعتراف می کنم,اعتراف میکنم وقتی بچه بودم,اعتراف میکنم هیچکاک,اعتراف می کنم طنز,اعتراف می کنم خنده دار,اعتراف می کنم های خنده دار,اعتراف می کنم های جدید,اعتراف می کنم جدید,اعتراف می کنم باحال,من اعتراف میکنم ...ادامه مطلب

  • نمیدونم

  • خدا قربونت برم یعنی تا آخر رمضان اینجوری خنک باشه هوا چه شود دیروز شب که از مسجد برگشتم دیدم پدر و مادر نشستن من اولین نفری بود که آمدم خونه اون شب یعنی سه نفری بودیم که یهو مادر بدون هیچ مقدمه ای رو کرد به منو گفت ازفنداک من از دختر فلانی خوشم میاد چطوره اونم بگیرم برات من هنگ کرده بودم که پدر گفت چه عیبی داره خیلی هم خوبه من گفتم حالا اون دوتا برادر بزرگتر از من موندن من چرا گفت دخترو به اونا نمیدن اونا بزرگترن ولی تو سنت کنه من که دیگه مونده بودم دیدم هوا پسه زدم به شوخی گفتم چه اشکالی داره بگیر  گفت الان میگم اون موقع نگی نگفتی آقا چشمتون روز بد نبینه ,نمیدونم,نمیدونم چی سرچ کنم,نمیدونم دلم دیوونه کیست,نمیدونم چمه,نمیدونم چی میخوام,نمیدونم چیکار کنم,نمیدونم باردارم یا نه,نمیدونم چرا کامران هومن,نمیدونم تو تنهاییت 25باند ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها